شبا وقتی سوار تاکسی میشم به این فکر میکنم که مثلا رمز عابر بانمکو چی بگم به راننده یا اگه پیچید تو فرعی چجوری در ماشینو باز کنم بپرم بیرون !
.
.
امروز یه سر رفتم محله قدیممون ، همه خونه ها و مغازه ها و آدما رو یه دل سیر نگاه کردم ولی هیچ حس خاصی بهم دست نداد …
آخه ما هنوزم تو همون محله زندگی میکنیم …
.
.
هرجا خشکسالی اومد بگین من ماشینمو ببرم اونجا بشورم ؛ ۱۰۰% بارون میاد …
.
.
پسر عموم میگه : ساعت ۱۲ظهر از خواب بلند شدم رفتم سرکوچه یه کارت شارژ هزاری خریدم ؛ موقع برگشتن ته کوچه دو نفر با موتور جلومو گرفتن دیدن نه گوشی موبایل دارم نه پول و نه کیف پول …
اعصابشون خورد شد کارت شارژمو پاره کردن یکی خوابوندن زیر گوشم و رفتن …
.
.
یکی اومد با احساسات من بازی کرد ، دو هیچ بردمش !
.
.
از جمله خباثت های من این بوده که گوشیه دوستمو بگیرم اسم دوست دختراشو با هم عوض کنم !
اصن یه حالی میده که قابل توصیف نیست …
.
.
ولی خدایی بیایم ظاهربین نباشیم !!! بعضیا ممکنه در ظاهر بیشعور به نظر بیان اما وقتی باهاشون میگردیم و بیشتر میشناسیمشون می بینیم که باطنن هم بیشعورن …
.
.
یه سوال علمی ذهن منو سرویس کرده که عایا مورچه ها خسته نمیشن اینقدر سلام علیک میکنن ؟
تبليغات